بیرون از مدار

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

جایزه میرکریمی صلوات های فیلم اش است!

11 مهر 1391 توسط outofline

حمایت قاطع حوزه هنری از تحریم اسکار: اسکار و همه دنیای پر رنگ و لعابش ارزانی دروغگویان و دروغ پسندان آمریکا و آمریکایی/ جایزه میرکریمی صلوات‌های فیلم‌اش است

در حالي كه روز گذشته رضا مير كريمي اعلام كرده بود مديران حوزه هنري از هر گونه توافقي در زمينه تحريم اسكار بي خبرند. محمد حمزه زاده (معاونت هنري حوزه) امروز در يادداشتي از اين تحريم حمايت كرد. به گزارش كافه سينما به نقل از پايگاه خبري حوزه هنري در متن اين يادداشت آمده:


١. امروز دیگر همه می دانند كه جشنواره ها و جوایز بین المللی در پس اهدافی كه رسما اعلام می كنند، اهدافی مهمتر را در نهان دارند. البته اگر هوشمندانه و حساب شده عمل شود، می توان از هر جشنواره ای فرصتی برای ابلاغ پیام انقلاب اسلامی به جهانیان ساخت. اما در این بین و در این روزها، حساب جایزه اسكار جداست.
اسكار نماد نگاه آمریكایی و سینمای آمریكاست. سینمای آمریكا، این روزها آبستن فرزندی نامشروع از صهیونیزم بین الملل شده و سینماگران آمریكا قابله فیلمی شده اند كه از بزرگترین جنایات بشری است. فیلمی در سینمای آمریكا ساخته شده كه بیشترین و بدترین اهانت ها را به بهترین برگزیده خداوند بر روی زمین روا داشته است.
٢. حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، همان طور كه پیش از این در بیانیه اش اعلام كرده است، همه امكاناتش را در راه مبارزه با نظام اسلام ستیز و كینه جوی آمریكایی و صهیونیستی به كار خواهد گرفت. اولین قدم در این راه، بی اعتنایی به اسكار آمریكایی و مراسم و زرق و برق دروغینش است. اسكار و همه دنیای پر رنگ و لعابش ارزانی دروغگویان و دروغ پسندان آمریكا و آمریكایی.
جشنواره های خارجی و مكاره اسكار، چشم انداز سینمای ایران نبوده اند و نیستند.
٣. هیات انتخاب فیلم نماینده ایران در اسكار، زحمت خود را كشیده و قدردان این زحمات هستیم. همین كه “فرش زربافت ایرانی” بعد از بی مهری های فراوانی كه در جشنواره فیلم فجر و جشنواره های داخلی دیگر به این فیلم شده بود، امروز به عنوان نماینده ایران برای حضور جهانی معرفی شده، بزرگترین جایزه به دست اندركاران این فیلم است.
٤. در یه حبه قند، پانزده بار صلوات بر محمد(ص) و آل محمد(ص) فرستاده می شود. با هر صلوات فیلم، هزاران تماشاگر بر محمد(ص) و آل محمد(ص) صلوات فرستاده اند. صلوات، نگین ادعیه الهی است. ثواب این صلوات ها جایزه ای است كه میركریمی ان شاالله از بارگاه رسول گرامی اسلام(ص) گرفته است.
میركریمی دیروز هر چند از نحوه اعلام تحریم اسكار گلایه مندی به حقی داشت، در جلسه ای با صداقت همیشگی اش گفت: “جانم را برای حضرت رسول اكرم می دهم، یه حبه قند كه قابل نیست.” كسانی كه سید را می شناسند، خوب می دانند كه پشت این حرف صداقت و مردانگی و مروت هست. میركریمی جایزه اش را از دل های شكسته ای كه داغدار اهانت به پیامبر خوبی ها هستند، گرفته است. مباركش باد.

http://caffecinema.com/news-iran/34-news-iran/7677-1391-07-06-23-03-30.html

 نظر دهید »

عیادت امام خامنه ای از آیت الله حسن زاده آملی

10 مهر 1391 توسط outofline

۱۳۹۱/۰۷/۰۹
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای عصر امروز (یکشنبه) با حضور در یکی از بیمارستان‌های تهران از آیت‌الله حسن‌زاده آملی عیادت کردند.

http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1709064

عکس/KHAMENEI.IR

 1 نظر

به بهانه تحریم اسکار2013 توسط ایران

08 مهر 1391 توسط outofline

به بهانه تحریم اسکار 2013 توسط ایران/

بازخوانی فرمایشات رهبر انقلاب درباره حضور در جشنواره های سینمایی جهان

من حرفى ندارم که شما از آنها دفاع کنید؛ … اما اگر جشنواره هم مى‌روید، آن وقتى بروید و آن‌طورى بروید که مصالح فرهنگى کشورتان را مراعات بکنید.

خبرگزاری سینمای ایران به بهانه تحریم اسکار 2013 توسط کشورمان به دلیل توهین به پیامبر گرامی اسلام صلی الله و علیه و آله وسلم به بازخوانی فرمایشات رهبر معظم انقلاب در باره سینما و حضور در جشنواره های جهانی می پردازد. به این امید که نخستین باری که به این فرمایشات در حوزه سینما توجه جدی و رسمی شده است، فتح بابی باشد برای ادامه این توجهات که قطعا به نفع سینمای ایران خواهد بود.

البته این بدان معنی نیست که تحریم مراسمی مانند اسکار همیشه صحیح است اما به نظر می رسد با دقت نظر به این بیانات بتوان به راحتی مسیر درست را از نادرست را تشخیص داد.

بسمه تعالی

… البته ما از شما قدردانى مى‌کنیم؛ هم قدردانى مى‌کنیم، هم انتظار داریم. یعنى من رودربایستى نمى‌کنم، بنده به عنوان یک روحانى، حقیقتاً از شما مجموعه‌ى کارگردانها انتظار دارم. شما باید ارزشهاى دینى و ملى را تقویت کنید. وقتى ارزش ملى مى‌گوییم، نباید فوراً ذهن به سمت چهارشنبه‌سورى برود؛ ارزش ملى یعنى احساس استقلال یک ملت؛ استقلال فرهنگى.

در مقابل این القاى دویست ساله‌ى فرهنگىِ غرب، یک ملتى بیاید به فرهنگ خودش تکیه بکند، این خیلى ارزش دارد؛ این را تقویت کنید. حالا گاهى با رفتن به جشنواره، ممکن است این تقویت بشود، گاهى با نرفتن به جشنواره این تقویت مى‌شود. آنجایى که لازم است نروید، نروید؛ آنجایى که لازم است به جشنواره‌هاى بین‌المللى بروید، بروید؛ با این نیت بروید .

بالأخره من حرفى ندارم که شما از آنها دفاع کنید؛ اما این را واقعاً من هم خبر دارم. من با اینکه نه سینمایى هستم و نه با این چیزها ارتباط دارم؛ اما بالأخره مى‌دانید طبعاً اطلاعات ما محدود به راههاى اطلاع‌گیرى شماها نمى‌شود؛ ما اطلاعات وسیع‌ترى داریم. ما خبر داریم که همین مجموعه‌هاى جهانى، از جمله کَن - حالا که اسمش را آوردید - و بعضى از جشنواره‌هاى دیگر، واقعاً دارند کار مى‌کنند؛ اینها هدف دارند. اینها دوست مى‌دارند که از حضور هنرمند برجسته‌ى ایرانى در آنجا، در جهت سیاسى، یک استفاده‌اى ببرند.

حالا من نمى‌دانم فیلم های ما را چقدر اکران مى‌کنند، چقدر در جلو چشم مردم مى‌گذارند. بله، در جشنواره احترام مى‌کنند. من آن وقتى علاقه‌ى آنها را به هنرمند خودمان باور مى‌کنم که این فیلم را ترویج کنند؛ جلو چشم مردمشان بگذارند و در تلویزیونشان نشان بدهند، در سینماهایشان نمایش بدهند؛ این کارها را یا نمى‌کنند و یا خیلى کم مى‌کنند. لذا وقتى که تشویق و تقدیر فقط به سالن جشنواره و سکوى جایزه‌ى جشنواره منحصر است، آدم خیلى باورش نمى‌آید که نیتشان - به قول ماها - زیاد خدایى باشد. بالأخره نیات سیاسى هست. عجیب هم نیست؛ ما هم در برخى از مسایل فرهنگى بین‌المللى، نیات سیاسى داریم، پنهان هم نمى‌کنیم. ما در رابطه‌ى با خیلى از کشورها با جهتگیرى سیاسى کار فرهنگى مى‌کنیم. آنها هم همین کار را دارند با ما مى‌کنند. ما باید حواسمان جمع باشد و هوشیار باشیم.

در امریکا این نمایش بى‌سانسورى فقط در مورد آن جاهایى است که به اصول امریکایى اصطکاک نداشته باشد. آنجایى که اصطکاک پیدا مى‌کند، چه به اصول امریکایى و چه به مصالح فورى امریکایى - مثل مسئله‌ى جنگ خلیج‌فارس که زمان بوش پدر انجام گرفت - سانسور وجود دارد؛ خیلى کامل و خیلى رسمى و علنى؛ بدون پرده‌پوشى.

خوب، آنها مصالح فرهنگى‌شان را رعایت مى‌کنند، ما هم باید مصالح فرهنگى خودمان را رعایت کنیم. ما که از او توقع نداریم که مصالح ما را رعایت کند؛ ما از خودمان توقع داریم که مصالح خودمان را رعایت کنیم. بنابراین شما اگر جشنواره هم مى‌روید، آن وقتى بروید و آن‌طورى بروید که مصالح فرهنگى کشورتان را مراعات بکنید. اگر طورى شد که او بناست مصالح خودش را علیه مصالح کشور شما رعایت کند، بله، ترجیح با نرفتن است، ترجیح با حضور پیدا نکردن است؛ این چیز روشن و واضحى است.

…

قسمتی از بیانات در دیدار دست اندرکاران سینمای ایران - 23/3/85

http://cinemapress.ir/NSite/FullStory/News/?Id=37229

 نظر دهید »

خطوط اصلی زندگی حضرت امام صادق(ع) در بیان رهبر معظم انقلاب

22 شهریور 1391 توسط outofline

خطوط اصلی زندگی حضرت امام صادق(ع) در بیان رهبر معظم انقلاب
به‌مناسبت سالروز شهادت حضرت امام جعفر صادق علیه‌السلام، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خامنه ای بخش‌هایی از بیانات ایشان را درباره حیات نورانی این امام معصوم که ۳۳ سال پیش در 21/3/1358 انجام شده است، منتشر کرد.

به گزارش خبرگزاری مهر مشروح سخنان رهبر معظم انقلاب به شرح زیر است:

نقشه‌ی امام صادق علیه‌السلام

وقتى امام باقر علیه‌السلام از دنیا می‌رود بر اثر فعالیت‌های بسیارى که در طول این مدت خود امام باقر علیه‌السلام و امام سجاد علیه‌السلام انجام داده بودند اوضاع و احوال به سود خاندان پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله بسیار تغییر کرد؛ نقشه‌ى امام صادق علیه‌السلام این بود، که بعد از رحلت امام باقر علیه‌السلام کارها را جمع و جور کند، یک قیام علنى به راه بیندازد و حکومت بنی‌امیه را -که هر روزى یک دولتى عوض می‌شد و حاکى از نهایت ضعف دستگاه بنی‌امیه بود- واژگون کند و از خراسان و رى و اصفهان و عراق و حجاز و مصر و مراکش و همه‌ى مناطق مسلمان‌نشین که در همه‌ى این مناطق شبکه‌ى حزبى امام صادق علیه‌السلام -یعنى شیعه، شیعه یعنى شبکه‌ى حزبى امام صادق علیه‌السلام- همه جا گسترده بود، از همه‌ى آنها نیرو بیاید مدینه و امام لشکرکشى کند به شام، حکومت شام را ساقط کند و خودش پرچم خلافت را بلند کند و بیاید مدینه و حکومت پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله را به راه بیندازد؛ این نقشه‌ى امام صادق بود. لذا وقتى که در خدمت امام باقر علیه‌السلام در روزهاى آخر عمرش صحبت می‌شود و سؤال می‌شود که قائم آل محمد کیست، حضرت یک نگاهى می‌کنند به امام صادق علیه‌السلام می‌گویند که گویا می‌بینم که قائم آل محمد این است. البته می‌دانید که قائم آل محمد یک اسم عام است، اسم خاص نیست، اسم ولی‌عصر صلوات‌اللَّه‌علیه نیست. حضرت ولی‌عصر صلوات‌اللَّه‌علیه قائم نهایى آل محمد است، اما همه‌ى کسانى که از آل محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله در طول زمان قیام کردند -چه پیروزى به دست آورده باشند چه نیاورده باشند- اینها قائم آل محمدند و این روایاتى که می‌گوید وقتى قائم ما قیام کند این کارها را می‌کند، این کارها را می‌کند، این رفاه را ایجاد می‌کند، این عدل را می‌گستراند، منظور حضرت ولی‌عصر عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف نبود آن روز، منظور این بود که آن شخصى از آل محمد که بناست حکومت حق و عدل را به وجود بیاورد، او وقتى که قیام بکند این کارها را خواهد کرد و این درست هم بود.
کار پنهانی و تشکیلاتی به‌طور معمول در صورتی‌که با اصول درست پنهان‌کاری همراه باشد، باید همواره پنهان بماند. آن روز مخفی بوده، بعد از آن نیز مخفی می‌ماند و رازداری و کتمان صاحبانش نمی‌گذارد پای نامحرمی بدانجا برسد. هرگاه آن کار به ثمر برسد و گردانندگان و عاملانش بتوانند قدرت را در دست گیرند، خود، دقایق کار پنهان خود را برملا خواهند کرد. به همین جهت است که اکنون بسیاری از ریزه کاری‌ها و حتی فرمان‌های خصوصی و تماس‌های محرمانه‌ی سران بنی‌عباس با پیروان افراد تشکیلاتشان در دوران دعوت عباسی در تاریخ ثبت است و همه از آن آگاهند.

بی‌گمان اگر نهضت علوی نیز به ثمر می‌رسید و قدرت و حکومت در اختیار امامان شیعه یا عناصر برگزیده‌ی آنان در می‌آمد، ما امروز از همه‌ی رازهای سربه‌مهر دعوت علوی و تشکیلات همه‌جاگسترده و بسیار محرمانه‌ی آن مطلع می‌بودیم.
تنها راهی که می‌تواند ما را با خط کلی زندگی امام آشنا سازد، آن است که نمودارهای مهم زندگی آن حضرت را در لابه‌لای این ابهام‌ها یافته، به کمک آنچه از اصول کلی تفکر و اخلاق آن حضرت می‌شناسیم، خطوط اصلی زندگینامه‌ی امام را ترسیم کنیم و آنگاه برای تعیین خصوصیات و دقایق، در انتظار قرائن و دلایل پراکنده‌ی تاریخی و نیز قرائنی به‌جز تاریخ بمانیم.

نمودارهای مهم و برجسته در زندگی امام صادق علیه‌السلام بدین شرح است:
1. تبیین وتبلیغ مسأله‌ی امامت.
2. تبلیغ و بیان احکام دین به شیوه‌ی فقه شیعی و نیز تفسیر قرآن به روال بینش شیعی.
3. وجود تشکیلات پنهانی ایدئولوژیک-سیاسی.

تبیین وتبلیغ مسأله‌ی امامت

امام صادق علیه‌السلام نیز مانند دیگر امامان شیعه، محور برجسته‌ی دعوتش را موضوع «امامت» تشکیل می‌داده است. برای اثبات این واقعیت تاریخی، قاطعترین مدرک، روایات فراوانی است که ادعای امامت را از زبان امام صادق علیه‌السلام به روشنی و با صراحت تمام نقل می‌کند. امام در هنگام اشاعه و تبلیغ این مطلب، خود را در مرحله‌ای از مبارزه می‌دیده است که می‌بایست به طور مستقیم و صریح، حکام زمان را نفی کند و خویشتن را به عنوان صاحب حق واقعی ولایت و امامت به مردم معرفی نماید؛ و قاعدتاً این عمل فقط هنگامی صورت می‌گیرد که همه‌ی مراحل قبلی مبارزه با موفقیت انجام گرفته، آگاهی‌های سیاسی و اجتماعی در قشر وسیعی پدید آمده، آمادگی‌های بالقوه در همه‌جا احساس شده، زمینه‌های ایدئولوژیک در جمع قابل توجهی ایجاد گردیده، لزوم حکومت حق و عدل برای جمعی کثیر به ثبوت رسیده و بالاخره رهبر تصمیم راسخ خود را برای مبارزه‌ا‌ی نهایی گرفته است. بدون این همه، مطرح کردن نام یک شخص معین به عنوان امام و زمامدار محق جامعه، کاری عجولانه و بی‌فایده خواهد بود.

نکته‌ی دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد، این است که امام در مواردی به این بسنده نمی‌کند که امامت را برای خویش اثبات کند؛ بلکه همراه نام خود، نام امامان بحق و اسلاف پیشین خود را نیز یاد می‌کند و در حقیقت سلسله‌ی امامت اهلبیت علیهم‌السلام را متصل و جدایی‌ناپذیر مطرح می‌سازد. این عمل با توجه به اینکه تفکر شیعی، همه‌ی زمامداران نابحق گذشته را محکوم کرده و آنان را «طاغوت» به شمار می آورده، میتواند اشاره به پیوستگی جهاد شیعیان این زمان به زمانهای گذشته نیز باشد. در واقع امام صادق علیه‌السلام با این بیان، امامت خود را یک نتیجه‌ی قهری که بر امامت گذشتگان مترتب است، می‌شمارد و آن را از حالت بی‌سابقه و بی‌ریشه و پایه بودن؛ بیرون می‌آورد و سلسله‌ی خود را از کانالی مطمئن و تردیدناپذیر به پیامبر بزرگوار صلی‌الله‌علیه‌وآله متصل می‌کند.

روایت «عمروبن‌ابی‌المقدام» منظره‌ی شگفت‌آوری را ترسیم می‌کند: روز نهم ذیحجه روز عرفه است. محشری از خلایق در عرفات برای ادای مراسم خاص آن روز گردآمده‌اند و نمایندگان طبیعی مردم سراسر مناطق مسلمان‌نشین، از اقصای خراسان تا ساحل مدیترانه، جمع شده‌اند. یک کلمه حرف به‌جا در اینجا می‌تواند کار گسترده‌ترین شبکه‌ی وسایل ارتباط‌جمعی را در آن زمان بکند. امام، خود را به این جمع رسانده است و پیامی دارد. می‌گوید: دیدم امام در میان مردم ایستاد و با صدای هر چه بلندتر - با فریادی که باید در همه‌جا و در همه‌ی گوش‌ها طنین بی‌افکند و به‌وسیله‌ی شنوندگان به سراسر دنیای اسلام پخش شود- پیام خود را سه مرتبه گفت. روی را به طرف دیگری گرداند و سه مرتبه همان سخن را ادا کرد. باز روی را به سمتی دیگر گرداند و باز همان فریاد و همان پیام. و بدین ترتیب امام دوازده مرتبه سخن خود را تکرار کرد. این پیام با این عبارات ادا می‌شد: «أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ رَسُولَ اللهِ (ص) کَانَ الْإِمَامَ- ثُمَّ کَانَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ (ع) ثُمَّ الْحَسَنُ(ع) ثُمَّ الْحُسَیْنُ(ع)- ثُمَّ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ(ع) ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ(ع) ثُمَّ . . . »

حدیث دیگر از ابی‌الصباح‌کنانی است که در آن، امام صادق علیه‌السلام خود و دیگر امامان شیعه را چنین توصیف می‌کند: «ما کسانی هستیم که خدا اطاعت ما را بر مردم لازم ساخته است. انفال و صفوالمال در اختیار ماست».

صفوالمال، اموال گزیده‌ای است که طواغیت گردنکش به خود اختصاص داده و دست‌های مستحق را از آن بریده بودند و هنگامی‌که این اموال مغصوب، با پیروزی سلحشوران مسلمان از تصرف ستمگران مغلوب خارج می‌شود، مانند دیگر غنایم تقسیم نمی‌شود تا در اختیار یک نفر قرار گیرد و به او حشمتی کاذب و تفاخری دروغین ببخشد، بلکه به حاکم اسلامی سپرده می‌شود و او از آنها در جهت مصالح عموم مسلمانان استفاده می‌کند. امام در این روایت، خود را اختیاردار صفوالمال و نیز انفال - که آن نیز مربوط به امام است - معرفی می‌کند و با این بیان، به روشنی می‌رساند که امروز حاکم جامعه‌ی اسلامی اوست و این همه باید به دست او و در اختیار او باشد و به نظر او در مصارف درستش به کار رود.

امام در حدیثی دیگر، امامان گذشته را یک‌یک نام می‌برد و به امامت آنان و اینکه اطاعت از فرمانشان واجب و حتمی است، شهادت می‌دهد و چون به نام خود می‌رسد، سکوت می‌کند. شنوندگان سخن امام به خوبی می‌دانند که پس از امام باقر علیه‌السلام میراث علم و حکومت در اختیار امام صادق علیه‌السلام است. و بدین ترتیب، هم حق فرمانروایی خود را مطرح می‌سازد و هم با لحن استدلال‌گونه، ارتباط و اتصال خود را به نیای والامقامش علی‌بن‌ابیطالب علیه‌السلام بیان می‌کند. در ابواب «کتاب الحجه» از کافی و نیز در جلد 47 بحارالانوار از اینگونه حدیث که به صراحت یا به کنایه، سخن از ادعای امامت و دعوت به آن است، فراوان می‌توان یافت.

مدرک قاطع دیگر، شواهدی است که از شبکه‌ی گسترده‌ی تبلیغاتی امام در سراسر کشور اسلامی یاد می‌کند و بودن چنین شبکه‌ای را مسلم می‌سازد. این شواهد، چندان فراوان و مدلل است که اگر حتی یک حدیث صریح هم وجود نمی‌داشت، خدشه‌ای بر حتمیت موضوع وارد نمی‌آمد. مطالعه‌گر زندگینامه‌ی مدون ائمه علیهم‌ا‌لسلام از خود می‌پرسد: آیا امامان شیعه در اواخر دوران بنی‌امیه، داعیان و مبلغانی در اطراف و اکناف کشور اسلامی نداشتند که امامت آنان را تبلیغ کنند و از مردم قول اطاعت و حمایت برای آنان بگیرند؟ پس در این صورت، نشانه‌های این پیوستگی تشکیلاتی که در ارتباطات مالی و فکری میان ائمه و شیعه به وضوح دیده می‌شود، چگونه قابل توجیه است؟ این حمل وجوه و اموال از اطراف عالم به مدینه؟ این همه پرسش از مسائل دینی؟ این دعوت همه‌جاگستر به تشیع؟ و آنگاه این وجهه و محبوبیت بینظیر آل‌علی علیه‌السلام در بخش‌های مهمی از کشور اسلامی؟ و این خیل انبوه محدثان و راویان خراسانی و سیستانی و کوفی و بصری و یمانی و مصری در گرد امام؟ کدام دست مقتدر، این همه را به وجود آورده بود؟ آیا میتوان تصادف یا پیشامدهای خودبه‌خودی را عامل این پدیده‌های متناسب و مرتبط به هم دانست؟

با این همه تبلیغات مخالف که از طرف بلندگوهای رژیم خلافت اموی بی‌استثناء در همه‌جا انجام می‌گرفت و حتی نام علی‌بن‌ابی‌طالب علیه‌السلام به عنوان محکوم‌ترین چهره‌ی اسلام، در منابر و خطابه‌ها یاد می‌شد، آیا بدون وجود یک شبکه‌ی تبلیغاتی قوی ممکن است آل‌علی علیه‌السلام در نقاطی چنان دوردست و ناآشنا، چنین محبوب و پرجاذبه باشند که کسانی محض دیدار و استفاده از آنان و نیز عرضه کردن دوستی و پیوند خود با آنان، راههای دراز را بپیمایند و به حجاز و مدینه روی آورند؛ دانش دین را که بنا بر عقیده‌ی شیعه، همچون سیاست و حکومت است، از آنان فراگیرند و در موارد متعددی بی‌صبرانه اقدام به جنبش نظامی -و به زبان روایات، قیام و خروج- را ازآنان بخواهند؟ اگر تسلیحات شیعه فقط در جهت اثبات علم و زهد ائمه علیهم‌السلام بود، درخواست قیام نظامی چه معنایی می‌توانست داشته باشد؟ ممکن است سؤال شود اگر به‌راستی چنین شبکه‌ی تبلیغاتی وسیع و کارآمدی وجود داشته، چرا نامی از آن در تاریخ نیست و صراحتاً ماجرایی ازآن نقل نشده است؟ پاسخ به‌طور خلاصه آن است که دلیل این بی‌نشانی را نخست در پایبندی وسواس‌آمیز یاران امام به اصل معتبر و مترقی «تقیه» باید جست که هر بیگانه‌ای را از نفوذ در تشکیلات امام مانع می‌شد، و سپس در ناکام ماندن جهاد شیعه در آن مرحله و به قدرت نرسیدن آنان، که این معلول عواملی چند است. اگر بنی‌عباس نیز به قدرت نمی‌رسیدند، بیگمان تلاش و فعالیت پنهانی آنان و خاطرات تلخ و شیرینی که از فعالیتهای تبلیغاتی داشتند، در سینه‌ها می‌ماند و کسی از آن خبر نمی‌یافت و در تاریخ نیز ثبت نمی‌شد.

تبلیغ و بیان احکام دین و نیز تفسیر قرآن به شیوه‌ی فقه و بینش شیعی
این نیز یک خط روشن در زندگی امام صادق علیه‌السلام است. به شکلی متمایزتر و صریح‌تر و صحیح‌تر از آنچه در زندگی دیگر امامان می‌توان دید؛ تا آنجا که فقه شیعه «فقه جعفری» نام گرفته است و تا آنجا که همه‌ی کسانی که فعالیت سیاسی امام را نادیده گرفته‌اند، بر این سخن هم‌داستان هستند که امام صادق علیه‌السلام وسیع‌ترین- یا یکی از وسیع‌ترین- حوزه‌های علمی و فقهی زمان خود را دارا بوده است.

مقدمتاً باید دانست که دستگاه خلافت در اسلام، از این جهت با همه‌ی دستگاه‌های دیگر حکومت متفاوت است که این فقط یک تشکیلات سیاسی نیست؛ بلکه یک رهبری سیاسی- مذهبی است. نام و لقب «خلیفه» برای حاکم اسلامی، نشاندهنده‌ی همین حقیقت است که وی بیش از یک رهبر سیاسی است؛ جانشین پیامبر صلوات‌اللَّه‌علیه است و پیامبر صلوات‌اللَّه‌علیه، آورنده‌ی یک دین و آموزنده‌ی اخلاق و البته در عین حال حاکم و رهبر سیاسی است. پس خلیفه در اسلام، به‌جز سیاست، متکفل امور دینی مردم و پیشوای مذهبی آنان نیز هست.

با این آگاهی، به‌‌وضوح میتوان دانست که فقه جعفری در برابر فقه فقیهان رسمی روزگار امام صادق علیه‌السلام فقط یک اختلاف عقیده‌ی دینی ساده نبود؛ بلکه در عین حال دو مضمون متعرضانه را نیز با خود حمل می‌کرد: نخست و مهمتر، اثبات بی‌نصیبی دستگاه حکومت از آگاهی دینی و ناتوانی آن از اداره‌ی امور فکری مردم و دیگر، مشخص ساختن موارد تحریف در فقه رسمی که ناشی از مصلحت‌اندیشی فقها در بیان احکام فقهی و ملاحظه‌کاری آنان در برابر تحکم و خواست قدرتهای حاکم است.

امام صادق علیه‌السلام با گستردن بساط علمی و بیان فقه و معارف اسلامی و تفسیر قرآن به شیوه‌ای غیر شیوه‌ی عالمان وابسته به حکومت، عملاً به معارضه‌ی با آن دستگاه برخاسته بود. آن حضرت بدین وسیله تمام تشکیلات مذهبی و فقاهت رسمی را که یک ضلع مهم حکومت خلفا به شمار می‌آمد، تخطئه می‌کرد و دستگاه حکومت را از بعد مذهبی‌اش تهی‌دست می‌ساخت.

نخستین حکمرانان بنی‌عباس که خود در روزگار پیش از قدرت، سال‌ها در محیط مبارزاتی علوی و در کنار پیروان و یاران آل‌علی علیه‌السلام گذرانیده و به بسیاری از اسرار و چموخم‌های کنار آنان بصیرت داشتند، نقش متعرضانه‌ی این درس و بحث و حدیث و تفسیر را پیش از اسلاف اموی خود درک می‌کردند. گویا به همین خاطر بود که منصور عباسی در خلال درگیری‌های رذالت‌آمیزش با امام صادق علیه‌السلام مدتها آن حضرت را از نشستن با مردم و آموزش دین به آنان، و نیز مردم را از رفت‌وآمد و سؤال از آن حضرت منع کرد؛ تا آنجا که به نقل از «مفضل‌بن‌عمر» - چهره‌ی درخشان و معروف شیعی - هرگاه مسأله‌ای در باب زناشویی و طلاق و امثال این‌ها برای کسی پیش می‌آمد، به آسانی نمی‌توانست به پاسخ آن حضرت دست یابد.

وجود تشکیلات پنهانی ایدئولوژیک-سیاسی
امام صادق علیه‌السلام در اواخر دوران بنی‌امیه، شبکه‌ی تبلیغاتی وسیعی را که کار آن، اشاعه‌ی امامت آل‌علی علیه‌السلام و تبیین درست مسأله‌ی امامت بود، رهبری می‌کرد؛ شبکه‌ای که در بسیاری از نقاط دوردست کشور مسلمان، به ویژه در نواحی عراق و خراسان، فعالیت‌های چشمگیر و ثمربخشی دربارهی مسأله‌ی امامت عهده‌دار بود، ولی این تنها یک روی مسأله و بخش ناچیزی از آن است. موضوع تشکیلات پنهان در صحنهی زندگی سیاسی امام صادق علیه‌السلام و نیز دیگر ائمه علیهم‌السلام، از جمله مهم‌ترین و شورانگیزترین و در عین حال مجهول‌ترین و ابهام‌آمیزترین فصول این زندگینامه‌ی پرماجراست.

برای اثبات وجود چنین سازمانی نمی‌توان و نمی‌باید در انتظار مدارک صریح بود. نباید توقع داشت که یکی از امامان یا یکی از یاران نزدیکش صراحتاً به وجود تشکیلات سیاسی - فکری شیعی اعتراف کرده باشد؛ این چیزی نیست که بتوان به آن اعتراف کرد. انتظار معقول آن است که اگر روزی هم دشمن به وجود تشکل پنهانی امام پی برد و از خود آن حضرت یا یکی از یارانش چیزی پرسید، او به‌کلی وجود چنین چیزی را انکار کند و گمان آن را یک سوءظن یا تهمت بخواند. این، خاصیت همیشگی کار مخفی است.

باید در پی قرائن و شواهد و بطون حوادث ظاهراً ساده‌ای بود که اگرچه نظر بیننده‌ی عادی را جلب نمی‌کند، ولی با دقت و تأمل، خبر از جریان‌های پنهانی بسیاری می‌دهد. اگر با چنین نگرشی به سراسر دوران دو قرن و نیمی زندگی ائمه علیهم‌السلام نظر شود، وجود یک تشکیلات پنهان در خدمت و تحت فرمان ائمه علیهم‌السلام تقریباً مسلم می‌گردد.

http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1694848

 1 نظر

شهادت فرمانده یک مذهب...

22 شهریور 1391 توسط outofline

شهادت فرمانده مونو به همه بچه شیعه ها و محبین این خاندان پاک تسلیت می گم.

التماس دعا

عزادار

دین از تو پدیدار شده حضرت صادق                  شیعه ز تو بیدار شده حضرت صادق
از مکتب تو جن و ملک علم گرفتند                     انسان ز تو دیندار شده حضرت صادق
دانشگاه شیعه که وجودش همه فخر است            از توست، گوهر بار شده حضرت صادق
تا یاد کنم ظلم پر از کینه‌ی منصور                        آن جا بصرم تار شده حضرت صادق
یک لحظه نیاسود مطهر گلِ جسمت                       چون دم به دم آزار شده حضرت صادق
آن شب که در راز نشستی بَرِ معبود                      دشمن ز تو بیزار شده حضرت صادق
آمد که تو را زخم زند بین امارت                           جدّت که تو را یار شده حضرت صادق
لیکن چه گریز از غم همدردی مادر                         در کوچه گرفتار شده حضرت صادق
چون فاطمه بنشست به خاک غم و غربت                     افتاده به دیوار شده حضرت صادق
آمد نظرش مادر خود گفت سؤالی                             او را که مددکار شده حضرت صادق؟
فطرس چو شنیدش غم تو ای گلِ زهرا                       عمریست عزادار شده حضرت صادق

http://www.ansaralreza.blogsky.com/1387/07/23/post-77

 1 نظر

بشار هم اگر جای مرسی بود سانسور می شد!!!

22 شهریور 1391 توسط outofline

بشار هم اگر جای مرسی بود سانسور می‌شد!

حسین قدیانی- اجلاس تهران؛ صدا و سیمایی که ۵ درصد از سخنان مرسی را سانسور کرد، عمری است به «اسرائیل» می‌گوید، رژیم غاصب قدس. شیربچه‌های «محمد بنا» موجودیت نظام جعلی اسرائیل را قبول ندارند. فرنگی‌کاران ما روی کشتی‌گیران اسرائیل به جای «سالتو»، «فن سانسور» اجرا می‌کنند. «سانسورچی» اما به رسانه‌های نظام سلطه می‌گویند که آخر هم نتوانستند «سید‌علی حسینی خامنه‌ای» را سانسور کنند. دیروز ما صد‌‌درصد حسنی مبارک را قبول نداشتیم اما امروز فقط با چند جمله رئیس‌جمهور جدید مصر اختلاف داریم. اصلا محمد مرسی کیست؟! خود بشار اسد هم یک ساعت در تهران سخنرانی کند، ای‌بسا از چند جمله‌اش صرف‌نظر کردیم. این روزها «العالم» از موضع دست بالا صدا و سیمای «آقا» را پخش می‌کند. رسانه ملی آزادگان جهان، حنجره رهبر انقلاب اسلامی است که به «بان‌کی‌مون» معایب سازمان ملل را تذکر می‌دهد. سی‌ان‌ان هنگامی که امام خامنه‌ای در اجلاس شانزدهم عدم‌تعهد سخنرانی می‌کند، تور تبلیغاتی باراک اوباما را پایین می‌آورد. به احترام اجلاس، خبردار ایستاده‌اند همه آنتن‌های دنیا حتی پروپاگاندای سلطه‌گران. رئیس‌جمهور آمریکا اگر هراس ندارد ایده خود را با ایده انرژی هسته‌ای برای همه، بمب هسته‌ای برای هیچ‌کس به رای جهانیان بگذارد. ما از صندوق انتخابات نمی‌ترسیم و با زور حمله نظامی و اعزام جوخه‌های ترور و گوآنتانامو و ابوغریب، افکار خود را به خورد ملل دنیا نمی‌دهیم. ما به جای بمب، حرف داریم برای گفتن. بمب ما در ایمان ماست. ما علنی اجلاس برگزار می‌کنیم. مخفیانه تروریست اعزام نمی‌کنیم. ما دله‌دزد ۲ وجب مرز هیچ‌کجا با هیچ‌کجا نیستیم. ما «در حد اجلاس» هستیم و از این پس در حد اجلاس کار می‌کنیم. در حد اجلاس می‌نویسیم. در حد اجلاس کشاورزی می‌کنیم. در حد اجلاس پل طبقاتی صدر می‌سازیم. در حد اجلاس بوستان ولایت درست می‌کنیم. در حد اجلاس به سفرهای استانی ادامه می‌دهیم. ما از این پس وحدت‌مان، اصولگرایی‌مان، موضع‌گیری‌مان، همه رفتارمان و تمام گفتارمان باید در حد اجلاس باشد. ما بزودی در حد اجلاس، همه اسرائیل را از نقشه جهان سانسور خواهیم کرد. ما بیرون از مرزهای کشورمان، «گفتمان سازش» را مغلوب «گفتمان مقاومت» کرده‌ایم و در داخل، اصولاً در هیچ انتخاباتی، گمانه‌ای تحت عنوان «گمانه سازش» نخواهیم داشت. مرسی از شعار «نه غزه، نه لبنان» بیزار است و می‌داند اگر در تهران، دقیقا مثل رئیس‌جمهور جمهوری اسلامی علیه اسرائیل سخن نگوید، جایی میان ملت مبارز مصر ندارد. ما البته محمد مرسی را درک می‌کنیم، چرا که در جلسه خصوصی روز پنجشنبه گفت: «من خیلی تحت فشارم، مرا درک کنید». به نسبت این فشار، ما به سخنان مرسی در اجلاس تهران نمره خوب می‌دهیم. رئیس‌جمهور مصر اهل سنت است اما در تهران با نام بلند «علی» سخنان خود را آغاز می‌کند تا بگوید «سنی» هست ولی «سلفی» نیست. رجب طیب نمی‌خواهد به فکر زلزله‌زدگان آذربایجان باشد. اردوغان باید در اندیشه سیل‌زدگان بیچاره آمریکا باشد. در مدیریت بحران توفان، ما به اوباما «نمره منفی» می‌دهیم. ما نشست سران عدم تعهد را «در حد اجلاس» برگزار می‌کنیم اما پلیس لندن برای تأمین امنیت بازی‌های المپیک، پشت بام خانه شهروندان انگلیسی، موشک می‌گذارد! اسرائیل علیه امنیت اجلاس تهران، رجزها خوانده و نقشه‌ها کشیده بود، لیکن دریغ از صدا کردن حتی یک ترقه! من نمی‌دانم فضای مجازی را از اپوزیسیون جمهوری اسلامی بگیرند، دیگر کجا می‌خواهند جیگر خود را به رخ ما بکشند؟! در تهران، اجلاس برگزار شد، تمام شد اما جز «الله‌اکبر» نماز جمعه تهران، ما که صدای ضراری نشنیدیم! اپوزیسیون جمهوری اسلامی جیگر است! سابق بر این به مراعات اخلاق، زشت بود استفاده از کلمه «جیگر» اما این روزها بلا نسبت خر، هیچ‌کس در خر بودن اپوزیسیون شک ندارد.

***

اجلاس تهران؛ نتانیاهوی عصبانی فکر می‌کرد رهبر انقلاب اسلامی از همه بیشتر درباره سوریه سخن می‌گوید اما گل سخنرانی «آقا» مساله قدس بود. اگر مسوولین اندکی بیش از این انصاف داشتند، باید مدال «صداقت در عداوت» می‌دادند به نتانیاهو! نخست‌وزیر نظام جعلی اسرائیل اصلا منافق نیست؛ در دشمنی با انقلاب، زیاد دروغ می‌گوید اما یک ذره ناخالصی در وجودش نیست! آنجا که باید عصبانی شود و به همه بشریت متاثر از گفتمان جمهوری اسلامی ناسزا بگوید، می‌گوید! آنجا که باید پیام اجلاس تهران را به‌خوبی در چین و چروک چهره‌اش نمایان کند، می‌کند! آنجا که باید از دست ما عصبانی شود، می‌شود! خامنه‌ای مظهر کیاست است.

ما سوریه را برای مقاومت می‌خواهیم و مقاومت را برای قدس. رهبر ما خوب می‌داند کجا از چه سخن بگوید. روز آزادی قدس، «قبة‌‌الصخره» شهادت خواهد داد؛ هیچ نظامی اندازه جمهوری اسلامی، هوای دخترکان دیر یاسین را نداشت. روز آزادی قدس، سر ما از همه بلندتر است. دیگر اصحاب مقاومت باید تلاش کنند تا به ما برسند. اجلاس تهران حتی پای ابومازن را به ولنجک باز کرد اما از نتانیاهو باید پرسید، نماینده قدس شریف کیست؟! تا به کوری چشم اپوزیسیون، به تو بگوید: جمهوری اسلامی.

***

اجلاس تهران، محل جلوس دو سوم عالی‌ترین مقامات جهان بود. ما شأن نخست‌وزیر بنگلادش سرکار خانم «حسینه واجد» را از هیلاری کلینتون بالاتر می‌دانیم. رئیس‌جمهور گینه‌بیسائو چه کم دارد از باراک اوبامای بی‌فرهنگ که تیراندازی را میراث ملی می‌داند و در قرن ۲۱ تهدید اتمی می‌کند؟! ما نخست‌وزیر متواضع هند را حیف‌مان می‌آید با نخست‌وزیر دیکتاتور انگلیس مقایسه کنیم. عصر بی‌کلاسی گذشته است. وقت آن است پا‌برهنگان بر جهان حکومت کنند.

منبع: روزنامه وطن امروز

 نظر دهید »
  • 1
  • 2

بیرون از مدار

اگر ساقی حسین است من می نخورده مستم خبر از خود ندارم که بودم یا که هستم
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

موضوعات

  • همه
  • آخرین علی (عج)
  • مین
  • سایه روشن
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس